بیت العدل اعظم در بخشی از پیام 24 نوامبر 2020 اشاره می‌کنند:

بهائیان می‌دانند که باید بکوشند تا نسبت به اثرات نیروهای مخرّب متداول در اجتماع هشیار بمانند تا مبادا سهواً به درجات مختلف تحت تأثیر آن قرار گیرند. در عین حال، باید مراقب باشند تا در معرض بیم و نومیدی ناشی از این نیروها گرفتار نشوند بلکه قوای خود را به بنای دنیایی نوین اختصاص دهند. با چنین روشی در بستر چارچوب نقشه، بدون شک قابلیّت حفظ و حراست خود را در مقابل این نیروها پرورش خواهند داد. با توجّه به این نکات، شما را تشویق می‌کنیم که افراد هم‌فکری را در داخل جامعۀ بهائی و در اجتماع بیابید که بتوانید با آنان در آموختن چگونگی حلّ مسائل مبرم اجتماعی در سطوح مردمی از طریق هر کدام از سه حوزۀ عمل فوق‌الذّکر — به عنوان مثال مشارکت در گفتمان‌های اجتماعی — همکاری کنید. البتّه حائز اهمّیّت است که در انجام این کار از درگیر شدن در ابعاد سیاسی هر موضوع بخصوص برکنار مانده، در عوض سعی نمایید تا با جلب توجّه به علل اصلی چالش‌های موجود و تعالیم مبارکۀ مربوطه سبب علوّ بینش نفوس شوید. به میزانی که مجهودات‌تان در این مورد با روحیّۀ یادگیری دنبال شود، شما به مرور زمان قادر خواهید بود رویکرد خود را تلطیف نموده در اقدامات‌تان مؤثّرتر باشید.

بیانات ذیل صادره از طرف حضرت ولیّ محبوب امر اللّه انشاءاللّه منشأ هدایت و الهام شما باشد:

           … بدیهی است که عالم هنوز از درد زایمان فارغ نشده، عصر جدید هنوز کاملاً متولّد نشده و صلح حقیقی هنوز در دسترس نیست.  شکّی نباید داشته باشیم که حصول این امور تا چه حدّ زیادی بستگی به ما دارد و به موفّقیّت یا عدم موفّقیّت‌مان.  جمیع عالم انسانی مضطرب، در رنج، و سردرگم است.  نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که از اضطراب و رنج محفوظ بمانیم ولی نباید سردرگم باشیم.  برعکس، اعتماد و اطمینان و امید و خوش‌بینی حقّ ماست و اجرای موفّقیّت‌آمیز نقشه‌های متعدّدمان بزرگ‌ترین نشانۀ ایمان و اطمینان قلبی ما است و بهترین طریقی که می‌توانیم به همنوعان خود جهت رهایی از سردرگمی و مشکلات‌شان کمک نماییم.

ترجمه‌ای از نامۀ مورّخ ۹ آوریل ۱۹۴۹، از طرف حضرت شوقی افندی خطاب به یکی از محافل روحانی ملی

آنچه بهائیان باور _دارند

روابط ضروری

نظم اداری بهائی

«صخره‌ای که اين نظم اداری بر آن استوار است، مشيّت ثابتۀ الهيّه برای عالم انسانی در عصر حاضر است. منبع الهامش نفس حضرت بهاءالله است.» – حضرت شوقی افندی

امور جامعۀ بهائی از طریق نظامی از مؤسّسات که هر کدام دارای حیطۀ مشخّصی از اقدام هستند اداره می‌شود. منشاء این نظام، آنچه که به عنوان نظم اداری بهائی شناخته می‌شود، در آثار نازله از قلم حضرت بهاءالله موجود است.
ایشان اصولی برای هدایت عملکرد این نظام وضع فرمودند، مؤسّسات آن را پایه‌گذاری کردند، حضرت عبدالبهاء را به عنوان تنها مبیّن کلام الهی منصوب فرمودند و به بیت‌ العدل ‌اعظم مرجعیّت و اختیار تفویض نمودند.
حضرت عبدالبهاء، در «الواح وصایا»، نوۀ خود، حضرت شوقی افندی را به عنوان ولیّ‌امر بهائی تعیین فرمودند.
حضرت ولیّ‌امرالله از ابتدای دورۀ قیادتشان، با صرف توان و نیرو برای توسعۀ نظم اداری، آن را در شکل جنینی خود تأسیس نموده و راه را برای انتخابات بیت‌ العدل‌ اعظم هموار ساختند.

امروز بیت ‌العدل ‌اعظم هیئت مرکزی حاکم بر نظم اداری است.
در پرتو هدایات این مرکز است که هئیت‌های انتخابی که با عنوان محافل روحانی محلّی و محافل روحانی ملّی شناخته می‌شوند با اِعمال اختیارات تقنینی، اجرایی و قضایی به امور جامعۀ بهائی در سطوح مربوط به خود می‌پردازند.
همچنین مؤسّسۀ مشاورین که یک مؤسّسۀ انتصابی متشکّل از افرادی با توان‌مندی و تجربۀ کافی است؛ تحت هدایت بیت ‌العدل ‌اعظم فعّالیّت می‌کند و بر حیات جامعۀ بهائی از سطح پایه، در میان عموم مردم، تا بالاترین سطوح بین‌المللی تأثیر می‌گذارد.
اعضای مؤسّسۀ مشاورین علاوه بر ارائۀ نظرات مشورتی به محافل روحانی، مشوّق اقدام هستند؛ قوّۀ ابتکار فردی را پرورش می‌دهند و یادگیری را درجامعۀ بهائی به عنوان یک کل ارتقاء می‌بخشند.

دو مؤسّسۀ مشاورین و محافل روحانی با ایفای وظایف خود در مسئولیّت صیانت و ترویج امرالله سهیم هستند. روابط متقابل هماهنگ بین این دو مؤسّسه جریان مداوم هدایت، محبّت و تشویق را برای اعضای جامعۀ بهائی در سراسر عالم تضمین می‌نماید و تلاش‌های فردی و جمعی برای مشارکت در رفاه و سعادت اجتماع را جانی تازه می‌بخشد.

هر چند ادارۀ جنبه‌های داخلی حیات جامعۀ بهائی بسیار حائز اهمّیّت است، امّا مؤسّسات بهائی صرفاً وسیله‌ای برای این منظور نیستند.
نظم اداری، قبل از هر چیز، به عنوان مجرایی در نظر گرفته می‌شود که از طریق آن روح امر جریان می‌یابد و در شیوۀ عمل خود آن نوع روابطی را جلوه‌گر می‌سازد که با نزدیک شدن بشریّت به دوران بلوغ جمعی‌اش باید اجتماع را بهم پیوند داده و تداوم بخشد.

«ساختار نظم بدیع جهانی حضرت بهاءالله که حال در بطن مؤسّسات اداری که ایشان خود بنفسه تأسیس نمودند در جنبش است، هم به عنوان الگو و هم به عنوان هستۀ آن مدنیّت جهانی عمل خواهد نمود که سرنوشت محتوم و مقدّر مردمان و ملّت‌های زمین است.»
(ترجمه به مضمون)

حضرت شوقی افندی

شهرزاد نظیفی، شهروند بهائی و از قهرمانان و مربیان موتورکراس زنان در ایران توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد. خانم نظیفی همچنین به عنوان مجازات تکمیلی به ارائه خدمات اجباری به معلولان ذهنی به مدت ۳ ماه روزی ۴ ساعت و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.

شهرزاد نظیفی، شهروند بهائی و از قهرمانان و مربیان موتورکراس زنان در ایران به حبس، انجام کار اجباری و ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.

بر اساس این حکم که توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری طی روزهای اخیر به صورت غیابی صادر و به وکیل مدافع این شهروند ابلاغ شده است، شهرزاد نظیفی از بابت اتهام “اداره کردن گروه‌ها و دستجات غیرقانونی با هدف بر هم زدن امنیت کشور” به تحمل ۸ سال حبس تعزیری محکوم شد. خانم نظیفی همچنین من باب مجازات تکمیلی به ارائه خدمات اجباری به مدت ۳ ماه روزی ۴ ساعت به منظور نگهداری از بیماران دارای معلولیت ذهنی با هماهنگی اداره کل بهزیستی استان تهران و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.

دادگاه در خصوص صدور مجازات تکمیلی این شهروند بهایی به “انگیزش نادرست و تمایل درونی به تخریب نظام دینی” استناد کرده است.

خانم نظیفی پیشتر در تاریخ ۲۷ آبان‌ماه ۹۷، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه یک نهاد امنیتی در زندان اوین منتقل شد. نیروهای امنیتی پس از بازداشت ایشان به منزل وی رفته و پس از حدود ۵ ساعت تفتیش منزل، تعدادی از وسایل شخصی از جمله کتب، تلفن همراه و لپ‌تاپ شخصی ایشان را نیز با خود برده بودند.

پیشتر یک منبع نزدیک به خانواده خانم نظیفی گفته بود: “ظهر روز یکشنبه ۲۷ آبان ۹۷ نیروهای امنیتی خانم نظیفی را که در مسیر پیست موتورسواری بودند بازداشت و ابتدا به همراه ایشان به پیست موتورسواری رفته و نورا نراقی فرزند ایشان را نیز سوار خودرو کرده و به منزل ایشان رفتند. پس از حدود ۵ ساعت تفتیش منزل و ضبط تعدادی از وسایل شخصی از جمله کتاب‌ها، تلفن همراه و لپ‌تاپ با نشان دادن حکم جلب، خانم نظیفی را بازداشت و به همراه خود بردند.”

این منبع همچنین افزوده بود: “نیروهای امنیتی در تاریخ ۱۹ آبان ۹۷ نیز به منزل خانم نظیفی و همسرشان مهرشاد نراقی رفته و محل را طی چند ساعت تفتیش کرده بودند.

این شهروند نهایتا در تاریخ ۱۲ آذرماه ۹۷ با تودیع قرار وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.

شهرزاد نظیفی، فرزند علی، متولد ۱۳۵۰ و شهروند بهائی ساکن تهران است. خانواده خانم نظیفی و همسرش مهرشاد نراقی هر دو از قهرمانان موتورکراس ایران بوده و شهرزاد نظیفی و دخترش نورا نراقی از پیشگامان موتورکراس زنان در کشور هستند. اردیبهشت ماه سال ۹۸ در گزارشی گفته بود که شهرزاد نظیفی، مهرشاد نراقی و فرزندانشان که همگی از پیش گامان و قهرمانان موتورکراس و از شهروندان بهایی ایران هستند بدون دریافت حکم قضایی از ورود و استفاده از پیست های موتورسواری محروم شده‌اند.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار شهروند بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

فعالان حقوق بشر ایرانی می‌گویند دادگاه انقلاب در برازجان، در استان بوشهر، شش شهروند بهایی را مجموعا به ۷۳ سال و شش ماه زندان محکوم کرده است.

به گزارش هرانا دادگاه انقلاب این شش نفر را برای «فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق گسترش» آیین بهاییت و «اقدام علیه امنیت کشور» به همین دلیل مجرم شناخته است.

این حکم اولیه است و محکومان می‌توانند درخواست تجدیدنظر بکنند.

جمهوری اسلامی آیین بهایی را به رسمیت نمی‌شناسد و بسیاری از بهاییان پیوسته هدف آزار و سلب حقوق خود هستند.

حضرت ولی امرالله می‌فرمایند:به‌نظر می‌رسد از مصائب و بلایایی‌که عالم انسانی را مبتلا ساخته شاکی هستید. مرحلۀ تطهیر در ارتقاء روحانی انسان اجتناب ناپذیر است، زیرا در هنگام عبور از این مرحله، احتیاجات مادّی که بیش از حدّ در مورد آنها مبالغه شده، به‌صورت صحیح و واقعی خود را نشان خواهند داد. اگر جامعۀ عمومی دنیا یاد نگیرد که برای امور روحانی اهمّیت بیشتری قائل شود، هرگز شایستگی ورود به عصر زرّینی را که حضرت بهاءالله پیش‌بینی فرموده‌اند، نخواهد یافت. مصائب و بلایای فعلی قسمتی از این جریان تطهیر است که انسان فقط با آنها است که درس را فرا خواهد گرفت. آنها باید به ملّت درس بیاموزند، تا جمیع امور را در بُعدی جهانی مشاهده کنند؛ آنها باید فرد را وادار نمایند که به سعادت روحانی‌اش بیش از رفاه مادّی‌اش اهمّیت بدهد.در چنین جریان تطهیری، که کلّ عالم بشری به آلام و اوجاع وحشتناک مبتلا است، اهل بهاء نباید امیدوار باشند که مصون بمانند. اگر چوبی را که در چشم خود داریم ببینیم، بلافاصله درمی‌یابیم که خود ما نیز، که مدّعی وصول به مقصودیم، هدف سهام این بلایا هستیم. چنین بحرانی جهانی لازم است تا ما را نسبت به اهمّیت مسؤولیت و اجرای وظیفه‌ای که به‌عهده داریم، بیدار سازد. آلام و رنجها بر قدرت ما در قرار دادن طریق نجاح و فلاح در پیش روی بشر خواهد افزود. و ما را از رخوت و آسودگی خیال خارج خواهد کرد زیرا در تبلیغ امرالله و ابلاغ پیام الهی که به ما سپرده شده کما ینبغی و یلیق به بذل مجهودات نمی‌پردازیم.

(ترجمه-‌ مکتوب حضرت ولی امرالله به نامۀ 14 اکتبر 1931 یکی از احبّاء؛ مندرج در اخبار امری آمریکا، شماره 58، ژانویه 1932، صفحه 1)

کلمات_مکنونه و‌ اصل تعديل معيشت

بى‌شبهه بايد گفت که کلمات مکنونه اساس بديعى را وضع نمود که راه حل همهٴ مشکلات اقتصادى و‌اجتماعى را در بر دارد. آنچه که مباحث مربوط به عدالت اجتماعى و‌اقتصادى را فلج نموده‌است تعارض ميان دو اصل است که عالم بشرى را به تضاد و ستيز انداخته‌است. اصل اوّل بر ضرورت کار و رابطهٴ پاداش با عمل تأکيد مى‌نمايد و‌جامعه‌اى را کار آمد و‌پيشرو مى‌داند که افراد جامعه مستقلّ و‌مسئول بوده و بجاى وابستگى به ديگران و‌اهمال و‌بدبينى و‌يأس به کار و‌فعّاليت و‌پيشرفت مشغول گردند. در کشورهاى غرب ايدئولوژيهاى موجود يا از اصل اوّل دفاع کرده و يا آنکه از اصل دوم حمايت مى‌نمايد. اين امر به ستيز و‌تخاصم طبقاتى، نابسامانى اجتماعى و‌اقتصادى، و‌زوال ارزشها و‌وحدت اجتماعى منجرّ شده‌است.

کلمات مکنونه افق و‌دريچهٴ بديعى را در اين مورد باز مى‌کند که با اصل وحدت عالم انسانى مطابقت دارد. بدين‌معنى که در آن واحد هردو اصل را مؤکّد مى‌سازد، ‌بدون آنکه يکى را نفى نمايد. به همين جهت هم برضرورت اشتغال افراد تأکيد مى‌کند و‌هم آنکه فقراء را امانت خود خوانده و‌بر لزوم حفظ امانت الهى تأکيد مى‌نمايد. از طرفى پست ترين افراد را افراد معطل و‌مهمل دانسته و‌از طرف ديگر امر بر انفاق مال به فقراء مى‌فرمايد. جامعه‌اى که اغنياء و‌توانگران آن به ضرورت تأمين و‌رفاه اجتماعى همگان معتقد بوده و‌فقراء آن کار را عار ندانسته بلکه آنرا مايهٴ افتخار و‌عبادت محسوب بدارند مقدمهٴ جامعهٴ بهائى است. اين جامعه جامعهٴ رفاه اقتصادى، عدالت اجتماعى و‌اتّحاد و‌محبّت روحانى است. بيانات مبارکه راجع به ضرورت کار و‌اشتغال قبلاً زيارت شد. حال بذکر چند بيان در بارهٴ لزوم انفاق و‌کمک به فقراء توجّه مى‌شود.

يا ابن الانسان‌: انفق مالی علی فقرائى لتنفق فى‌السماء من کنوز عز لاتفنى و خزائن مجد لاتبلی و لکن و عمرى انفاق الروح اجمل لو تشاهد بعينى (مجموعهٴ الواح مبارکهٴ مصر ص ٢٩)

اى پسر تراب : اغنياء را از نالهٴ سحرگاهى فقراء اخبار کنيد که مبادا از غفلت بهلاکت افتند و از سدرهٴ دولت بى‌نصيب مانند. الکرم و الجود من خصالی فهنيئاً لمن تزيّن بخصالی

اى اغنياى ارض‌: فقراء امانت منند در ميان شما پس امانت مرا درست حفظ نمائيد و براحت نفس خود تمام نپردازيد.

(مجموعهٴ الواح مبارکهٴ مصر ص ٨٩‌_ ٣٨٧)

کلمات‌_مکنونه‌ و‌ وحدت‌ عالم‌ انسانى

بايد گفت که بشکل مستقيم يا غيرمستقيم
اصل وحدت عالم انسانى شالودهٴ کلمات مکنونه
است. اين امر مايهٴ تعجّب نيست چرا که اوّلاً هدف ديانت بهائى اساساً وحدت عالم انسانى است و‌ ثانياً اينکه ميثاق حضرت بهاء‌الله محور
وحدت عالم انسانى مى‌باشد. تأکيد بر وحدت عالم
انسانى به شکلهاى گوناگون در کلمات مکنونه تظاهر مى‌يابد که به سه نوع آن مختصراً و
فهرست‌وار اشاره مى‌کنيم.

اوّل تأکيد مستقيم به برابرى و‌ وحدت عالم
انسانى. مثال اينگونه بيانات بيان جمال مبارک در آخر
کلمات مکنونهٴ عربى بود که مؤکّد ساختند که خلق
و بدء همهٴ انسانها از خاک براى تذکر آدميان به
برابرى و‌ وحدت ايشان است. ‌

نوع دوم از بيانات کلمهٴ مکنونه در بارهٴ وحدت عالم انسانى بر ضرورت روابط وداد و‌محبّت و‌وحدت در ميان آدميان تأکيد مى‌نمايد. نفى غيبت و‌عيبجوئى، نفى افتخار بر ديگران، نفى جدال و نزاع و‌اعتراض با ديگران و‌از همه
مهمّتر تأکيد بر اينکه رضاء خداوند در رضاء خلق
اوست از مهمّترين شکلهاى اين نوع مى‌باشد٠
اين بيانات بحدّى وسيع و‌متنوعند که ذکر فهرست‌وار آنها
نيز دشوار است لذا صرفاً به نمونهٴ کوچکى از اين
آثار اشاره مى‌کنيم‌:

اى دوستان من‌، در سبيل رضاى دوست مشى نمائيد و‌رضاى او در خلق او بوده و‌خواهد بود. يعنى دوست بى‌رضاى دوست خود در بيت او
وارد نشود و‌در اموال او تصرّف ننمايد و‌رضاى خود
را بر رضاى او ترجيح ندهد و‌خود را در هيچ امرى مقدّم نشمارد.
فتفکّروا فى ذلک يا اولی‌الافکار.

اى پسران آمال‌، جامهٴ غرور را از تن برآريد
و‌ثوب تکبّر از بدن بياندازيد

اى برادران‌، با يکديگر مدارا نمائيد و‌از دنيا دل برداريد. به عزّت افتخار منمائيد و‌از ذلّت ننگ مداريد قسم بجمالم که کلّ را از تراب خلق
نمودم و‌البتّه بخاک راجع فرمايم.

اى مهاجران‌: لسان مخصوص ذکر من است به غيبت ميالائيد و‌اگر نفس نارى غلبه نمايد
به ذکر عيوب خود مشغول شويد نه به غيبت خلق من زيرا که هرکدام از شما به نفس خود ابصر و اعرفيد از نفوس عباد من.

اى ابناء غرور: به سلطنت فانيهٴ ايامى از
جبروت باقى من گذشته و خود را باسباب زرد و سرخ مى‌آرائيد و بدين سبب افتخار مى‌نمائيد.
قسم بجمالم که جميع را در خيمهٴ يکرنگ تراب
درآورم و همهٴ اين رنگهاى مختلف را از ميان بردارم مگر کسانى که به رنگ من درآيند و‌
آن تقديس از همهٴ رنگهاست.

(مجموعهٴ الواح مبارکه چاپ مصر ص ٣٩٥‌_ ٣٨٥)

ياابن‌الروح‌، لاتفتخر علی المسکين بافتخار
نفسک لانّى امشى قدّامّه و اراک فى سوء حالک و
العن عليک الی‌الابد.

ياابن‌الوجود، کيف نسيت عيوب نفسک
و‌اشتغلت بعيوب عبادى من کان علی ذلک فعليه لعنة منّى

يا ابن‌الرّوح‌، ايقن بانّ الذّى يأمرالنّاس بالعدل و‌يرتکب الفحشاء فى نفسه انّه ليس منّى
ولو کان علی اسمى.

يا ابن‌الوجود‌: لاتنسب الی نفس ما لا تحبّه
لنفسک و لا تقل ما لاتفعل هذا امرى عليک فاعمل به.

يا ابن‌الانسان‌: لا تحرم وجه عبدى اذا سألک فى شىء لان وجه وجهى فاخجل منّی
(مجموعهٴ الواح مبارکه چاپ مصر ص ٢٤‌_ ٢٣)

نوع سوم تأکيد بر وحدت عالم انسانى بشکل
تأکيد بر مقام انسان و‌عظمت وجود او و‌تقدّس آدمى بعنوان عرش خدا و‌مظهر اسماء و‌صفات الهى است. اين بيانات بحدّى متنوّع و‌مفصّل و‌متعدّد مى‌باشند که ذکر آنها مستلزم تکرار همهٴ کلمات مکنونه است. امّا بخاطر زيبائى مقال به دو
بيان کوچک اکتفاء مى‌شود.

يا ابن‌الروح‌، خلقتک غنيّاً کيف تفتقر و‌صنعتک عزيزاً بم تستذلّ و‌من جوهرالعلم اظهرتک لم تستعلم عن دونى و‌من‌ طين‌الحبّ عجنتک کيف تشتغل بغيرى فارجع البصر اليک لتجدنى فيک قائماً قادراً مقدراً قيّوماً.

يا ابن‌الوجود‌، فؤادک منزلی قدّسه لنزولی و‌
روحک منظرى طهّرها لظهورى.

(مجموعهٴ الواح مبارکهٴ مصر ص ٢٠‌و ٢٩)
در پايان اين قسمت بايد ذکر گردد که مفهوم انصاف و‌ عدل که بفرمودهٴ جمال مبارک در
کلمات مکنونه احبّ‌‌الاشياء در نزد حقّ است ارتباط مستقيم با اصل وحدت عالم انسانى و‌مدنيّت جهان‌آرای بديع حضرت بهاء‌الله دارد.

دوستان و سروران گرامی الله ابهی … فرا رسیدن ماه صیام را خدمت شما عزیزان تبریک عرض می کنیم. حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:«این صیام جسمانی رمزی از صیام روحانی است؛ یعنی کفّ نفس از جمیع شهوات نفسانی و تخلّق به اخلاق روحانی و انجذاب به نفحات رحمانی و اشتعال به نار محبت سبحانی.» امیدواریم که همگی بتوانیم با اجرای این حکم حضرت بهاالله از فرصت و موهبت این ایام بهره جسته و حظ روحانی ببریم.

حضرت ولی‌ عزیز امرالله می‌فرمایند:

«جهان بسوی سرنوشت خویش روان است. بگذارید رهبران نیروی تجزی بخش و تفرقه انداز جهان هر چه بخواهند بگویند. اما واقعیت این است که امروز مردم و ملل جهان متقابلا محتاج یکدیگرند و استقلال محض برای هیچ کس امكان ندارد. امروز بشر لزوم وحدت اقتصادی جهان را شناخته و فهمیده و دانسته است که رفاه جزء در رفاه کل است و مشقت جزء سبب مشقت كل آئین بهائی بفرموده‌ی حضرت بهاءالله انسان را پرواز جدید آموخته و عالم را قدرت سير بسوی وحدت عطا فرموده. امروز آتشی که از این بلای بزرگ جنگ در جهان افروخته شده ناشی از غفلت و محرومیت بشر از شناسائی حقیقت است و البته همين بلايا تحقق وحدت را تسریع می‌کند. این شدائد و مشکلات مخصوصا وقتی که چنین طولانی و جهانگیر و بلاخیز و مقرون به هرج و مرج و خرابی و دمار عمومی باشد لرزه بر اندام ملل می‌افکند و وجدان جهان را بیدار می‌کند اوهام و خواب و خیال عامه مردم را زائل می‌نماید و در جميع شؤون جامعه تغییرات عمده و اساسی به‌ظهور می‌رساند و بالمال اعضاء گسسته و خون‌آلود هیکل عالم را به یک جسم واحد و متحدالأعضاء و ناگسستنی تبدیل می‌نماید.»

(ندابهاهلعالم صفحه۸۸۸۹)